عشقِ شهردار

آخه من عاشق این شهرم، عاشق سنگفرش‌های خیابوناش، عاشق خط‌های متروشم. عاشق بازار‌های کریسمسش که همه واسه تماشا کردنش می‌‌یان. عاشق شاه بلوط‌های گرم و بوداده و سیب زمینی‌‌های تنوری که با زمستون می‌‌یان. عاشق اهمیتی که به فرهنگ و مطالعه و دانش و علوم می‌‌دن. عاشق امکاناتی که برای پیر و جوون، دارا و ندار یک سانه.  عاشق این شهرداری که درِ خونش همیشه به روی مردمش بازه. اینجا سرزمینِ  دوم منه. آخ که دلم می‌‌خواد برم شهردار تپلی شو بچلونم و ماچش کنم و بهش بگم دستت درد نکنه کپل جان به خاطر همهٔ این خوبی‌هایی‌ که برای شهروندات فراهم می‌‌کنی‌. چند وقته می‌‌خوام براش نامه بنویسم، آره حتما باید این کارو بکنم.

نظرات

پست‌های پرطرفدار