آرزوهای دست نیافتنی

دیروز یه کمی برف اومد، دلم می خواست به یکی زنگ بزنم بگم حالا که یه عالمه برف اومده و مدرسه هامون تعطیله، بیا بریم برف بازی. چقدر دلم خواست که اینطور بود. یه لحظه دلم خواست یه عالمه برف اومده باشه و بچه باشم و با بچه ها برم برف بازی.
امروزم از جلو گلفروشی رد می شدم، یاد اون روزایی افتادم که روز مادر بود و من از مدرسه برمی گشتم و می رفتم با پول تو جیبیم برای مادرم گل می خریدم. دلم می خواست امروز روز مادر بود.

نظرات

پست‌های پرطرفدار