آدمیزاد
آدمیزاد همیشه برای من موجودِ جالب و عجیبی بود. گاهی از کارهایی که میکنه در حیرتم، گاهی از کشفیاتش دهنم باز میمونه. گاهی فکر میکنم آخه چطوری یه کسی برای اولین بار چنین ایدهای به فکرش رسیده، به فرهنگهای متفاوت، زبانهای متفاوت، این که چطور به وجود اومدن، چرا آدمها انقدر زبانهای متفاوت برای صحبت کردن دارن، فکر میکنم. همیشه کلی سوال تو کله مه که خیلیش به آدمیزاد مربوط میشه. گاهی به روابطِ بینِ آدمها فکر میکنم. اینکه چقدر رابطهها متفاوت و گاهی حتا عجیب هستن. به سؤاستفاده عاطفی (ابیوزِعاطفی) فکر میکنم، این که چطور و چرا پیش مییاد. به آدمهایی که از هم متنفرن، اما با هم زندگی میکنن. به آدمهایی که خودشون رو مالکِ بچه هاشون، عشقشون یا هر کسِ دیگهای میدونن.
نظرات
ارسال یک نظر