داستان لباس ها

فصل ها می گذرن. لباس ها تنگ و گشاد می شن. جمع می شن, می رن زیر تخت, بالای کمد یا توی انباری. دوباره بیرون می یان. کم و زیاد می شن. گاهی تن آدم های دیگه می رن. گاهی از تن آدم های دیگه می یان. لباس ها بخشی از زندگی ما رو تشکیل می دن. بخشی از هویتمون رو. بخشی از خاطره هامون رو. شاید حتا هر لکه ای روی لباس, داستان و خاطره خودش رو داشته باشه.

نظرات

پست‌های پرطرفدار